دستهایم،بویِ دوریِ تو می دهند؛
از بس که کشیده ام.
نمی دونم ...
دستای منم...
و من نگاهم . . .
تیر ماه ماه گرم دست های تو....
...
نیستی ومن به بودن بی دلیل خود می خندم
حق با شماست.
دستهایت دراز شده است بس که دوریش را وجب کردی...
!
و پاهایت بوی رفتن .
اینجا اذان میگفتند!
۱ تیر تو ۳ تیرت خالی کن تا خلاص شه این دست.../
حیف امروز،5 تیرِ و من فرصتِ این کارو ندارم دیگه!
همه زندگی ام بوی دوری تو را میدهد...و چشمهایم....
سلام!
حسن جان ببخش کامنت قبلی واسه من بو اسم و ادرس رو اشتباه نوشتم...
بعله. . .!
خسته نشدی از دوری و انتظار
به هیچ وجه.
دستهایت... دستها...اشتیاق شما برایم محترم استاما راستش روبراه که نباشم بیشترش میشود پست موقت...امامنتظرم بیا.
از بس ...
با هیچیم بوش نمیره . . .
(با لحن برزو خان در قهوه تلخ بخوان): با مویی؟!؟!سبز باشی!
:)
اولین سالگرد تاسیس دیوانه خانه شماره 5 مبارک باد...شرکت در جشن برای عموم آزاد است..از ساعت 20....به وقت ایران..سبز باشی!
دست هایم همیشه خالیست و سرد....تیر و تابستان نمی شناسد....تابستان هم شدشد؟!
دوری آدم ها از هم همیشه بوی بهمن کوچیک و کمل نمی ده...حتی اگه واسشون اول تابتون اولشون فقط سه تا تیر مونده باشهیکی که میفهمه اون سه تا رو هم دو تا حساب می کنه...!!!یه راه برای خلاصی از هرچی تقویمه
چی بگم فروغ؛دنبا کجاست،واسه زندگی کردن؟
دستم نه!همه ی تنم ....هیس!!
ایضا!
چی کشیدی؟ چی می زنی؟ چی مصرف می کنی؟
خطرناکم!
چه خوب بود دوری هم مثه سیگار...وقتی میکشیدیمش خاکستر میشد....
کاش فالِ سیگارم؛شیرین تر بود.
چیو کشیدی دوریو یا دستاتو ؛ مگه بو هم میگیره ؟
گوِرِ بابایِ ادبیات.
به جای دستات روی فاصله ها خط بکش
فاصله هایِ نا پیدا
حالا چرا دست هات ؟
کیسه بکش بوش میره.جوش شیرین هم جواب می ده
معتاد کردن پسر مردم و رفت
عادت نکنی به دوری!هرچند که دوری دوستی میاره!...
دستهایم،بویِ دوریِ تو می دهند ... /.
دنبالِ من اگر میگردی در چشمهای خودت باید بگردی خودت را اینجا را همین چشمها را دنبالِ من اگر میگردی در شعرهای دیگر اشتباه میگردی شعرهای دیگر چرا اینجا را بگرد همین شعر را دنبالِ من اگر میگردی در دنیای دیگر اشتباه میگردی دنیای دیگر چرا اینجا را بگرد همین دنیا را چشمهایت را نمیبینی؟
"هنوز درد دارم شایدخوب نمرده ام.." ( یادم نیست مال کی بود این ..)-تصدقت
مردن اگر تعبیر نبودن دارد
کاریکلماتوری بود...جالب!+با داستانی کوتاه به نام "حلقه نسوان" آپ می باشیم!!!...وقتی زن ها دور هم جمع می شوند و ...!
ته دوری از برم دل در برم نیست...
دستای منم همین طوربه منم سر بزن نظراتم بگو خوشحال میشم
چَشم!
حسین چه قدر دختر داره کامنت باکست ؛ احساساتی شدمدستای منم بو بهمن میدن ، همین طوریاین آدرس جدیدمه اگر حاجی بخاد
دارمت رفیق.
بالایی بلاگ اسکایه نه بلاگ فا ، اره
دسام رچقدر برای گرفتن دستات دراز میشه نمیدونم چرا فاصلت ازم بیشتر میشه
نمی دونم ...
دستای منم...
و من نگاهم . . .
تیر ماه ماه گرم دست های تو....
...
نیستی ومن به بودن بی دلیل خود می خندم
حق با شماست.
دستهایت دراز شده است بس که دوریش را وجب کردی...
!
و پاهایت بوی رفتن .
اینجا اذان میگفتند!
۱ تیر تو ۳ تیرت خالی کن تا خلاص شه این دست.../
حیف امروز،5 تیرِ و من فرصتِ این کارو ندارم دیگه!
همه زندگی ام بوی دوری تو را میدهد...و چشمهایم....
سلام!
حسن جان ببخش کامنت قبلی واسه من بو اسم و ادرس رو اشتباه نوشتم...
بعله. . .!
خسته نشدی از دوری و انتظار
به هیچ وجه.
دستهایت... دستها...
اشتیاق شما برایم محترم است
اما راستش روبراه که نباشم بیشترش میشود پست موقت...
اما
منتظرم بیا.
از بس ...
با هیچیم بوش نمیره . . .
(با لحن برزو خان در قهوه تلخ بخوان): با مویی؟!؟!
سبز باشی!
:)
اولین سالگرد تاسیس دیوانه خانه شماره 5 مبارک باد...
شرکت در جشن برای عموم آزاد است..
از ساعت 20....به وقت ایران..
سبز باشی!
دست هایم همیشه خالیست و سرد....
تیر و تابستان نمی شناسد....
تابستان هم شد
شد؟!
دوری آدم ها از هم همیشه بوی بهمن کوچیک و کمل نمی ده...
حتی اگه واسشون اول تابتون اولشون فقط سه تا تیر مونده باشه
یکی که میفهمه اون سه تا رو هم دو تا حساب می کنه...!!!
یه راه برای خلاصی از هرچی تقویمه
چی بگم فروغ؛دنبا کجاست،واسه زندگی کردن؟
دستم نه!
همه ی تنم ....
هیس!!
ایضا!
چی کشیدی؟ چی می زنی؟ چی مصرف می کنی؟
خطرناکم!
چه خوب بود دوری هم مثه سیگار...وقتی میکشیدیمش خاکستر میشد....
کاش فالِ سیگارم؛شیرین تر بود.
چیو کشیدی دوریو یا دستاتو ؛ مگه بو هم میگیره ؟
گوِرِ بابایِ ادبیات.
به جای دستات روی فاصله ها خط بکش
فاصله هایِ نا پیدا
حالا چرا دست هات ؟
کیسه بکش بوش میره.جوش شیرین هم جواب می ده
معتاد کردن پسر مردم و رفت
عادت نکنی به دوری!
هرچند که دوری دوستی میاره!
.
.
.
دستهایم،بویِ دوریِ تو می دهند ... /.
دنبالِ من اگر میگردی
در چشمهای خودت
باید بگردی
خودت را
اینجا را
همین چشمها را
دنبالِ من اگر میگردی
در شعرهای دیگر
اشتباه میگردی
شعرهای دیگر چرا
اینجا را بگرد
همین شعر را
دنبالِ من اگر میگردی
در دنیای دیگر
اشتباه میگردی
دنیای دیگر چرا
اینجا را بگرد
همین دنیا را
چشمهایت را
نمیبینی؟
"هنوز درد دارم
شایدخوب نمرده ام.."
( یادم نیست مال کی بود این ..)
-
تصدقت
مردن اگر تعبیر نبودن دارد
کاریکلماتوری بود...جالب!
+با داستانی کوتاه به نام "حلقه نسوان" آپ می باشیم!!!...وقتی زن ها دور هم جمع می شوند و ...!
ته دوری از برم دل در برم نیست...
دستای منم همین طور
به منم سر بزن نظراتم بگو خوشحال میشم
چَشم!
حسین چه قدر دختر داره کامنت باکست ؛ احساساتی شدم
دستای منم بو بهمن میدن ، همین طوری
این آدرس جدیدمه اگر حاجی بخاد
دارمت رفیق.
بالایی بلاگ اسکایه نه بلاگ فا ، اره
دسام رچقدر برای گرفتن دستات دراز میشه نمیدونم چرا فاصلت ازم بیشتر میشه