منتظرِ زمستانم؛
که شالِ مرا
رویِ
دوشِ تو،بیاویزد
تو زمستون منتظر تابستونیم تو تابستون منتظر زمستون،آخه این مملکته که ما دایم؟
قشنگیش به همینه،که همیشه دنبالِ یه گمشده هستیم.
چه عجب ما یه جا اول شدیم!به فالِ نیک می گیریم... ;)
وای حسین...وای...
چی شده دقیقا!؟
زمستون... برای تو قشنگه پشتِ شیشهبهاره، زمستونا برای تو همیشه...
سلام مهشید.
کاش این شال را دار نپنداری
جهتِ آسودگی خیالِ شما هم که شده باشد؛نه!
کلی کیفور شدم با این از زمستان،از برف.میدونی که عاشقشم . . .
بعله؛هنوز دلتنگِ شال گردنتی!؟
امسال زمستان شاید گرمتر از تابستانش باشد
اگر باشد؛اگر باشد؛اگر باشد؛او
که گفته الان تابستان است؟!صورت سیلی خورده ی مردمان به من گفته ست:زمستان است!
نام و نام خانوادگی!
.........باز هم سکوت.....این روزا هر کار میکنم هیچی نمیتونم بگم...هیچی...عجیب تابستونه....عجیب....
امان از دستِ این گرما.
ایول ، این خیلی قشنگه -کارتارو کی میدن ؟ خبرشو بده بهم ((: اینجا امکاناتشو ندارم
من خودم جایِ تو امتحان میدم!
و گره بزنی هرچه سرما در سینه اش نهان کرده...این را حس می کنم!!امروز...
کی به هم نزدیکیم.
زدی تو فاز رمانتیک
مدَت مدیدیه!
الان تازه اول گرماییم و باید یک به یک لباسارو از تو تنش بکنی.../
میشه دونه دونه دکمه ها؛باز.
زمستان سختی در راه است
شاید...
عالی.....عالی
/
تو بودی و بهار بود و ناز گلتو رفتیبهار مرد گل پژمردو آنگاه رمستان شروع شد !هی آزادی...
بعله...هِی آزادی.
اِه بابا قبول نیس... تو عنوان وبلاگ من رو برداشتی... قبول نیس آقا جان...
میخوای اینجارم بدم به شما؛با تمامِ سوابقش!
پشت پنجره ی داغ ...چشمانم را میبندم و برف میبافم
با تمامِ بغض هایِ ما.
به این میگن یه هدیهی ماندگار...
چقدر خوبِ که هستی.
این خوب بود حسین .. کم کم باید چهارگوشه رو ببوسیمو بدیمش دست! ;)-تصدقت
شما که حالا خیلی جوونی!تصدقِ خودت؛
دلم گرفته ای دوست...بی امید این که حتی زمستان کمکی کند...اشب می گذرانم بی آنکه به انتظار صبح مسلح باشم
...!
خیلی قشنگ بود
سپاس.
حس خوبی داشت خیلی...
خودمم احساسش کردم.
تو زمستون منتظر تابستونیم تو تابستون منتظر زمستون،آخه این مملکته که ما دایم؟
قشنگیش به همینه،که همیشه دنبالِ یه گمشده هستیم.
چه عجب ما یه جا اول شدیم!
به فالِ نیک می گیریم... ;)
وای حسین...وای...
چی شده دقیقا!؟
زمستون... برای تو قشنگه پشتِ شیشه
بهاره، زمستونا برای تو همیشه...
سلام مهشید.
کاش این شال را دار نپنداری
جهتِ آسودگی خیالِ شما هم که شده باشد؛نه!
کلی کیفور شدم با این از زمستان،از برف.
میدونی که عاشقشم . . .
بعله؛هنوز دلتنگِ شال گردنتی!؟
امسال زمستان شاید گرمتر از تابستانش باشد
اگر باشد؛
اگر باشد؛
اگر باشد؛
او
که گفته الان تابستان است؟!
صورت سیلی خورده ی مردمان
به من گفته ست:
زمستان است!
نام و نام خانوادگی!
.........
باز هم سکوت.....
این روزا هر کار میکنم هیچی نمیتونم بگم...هیچی...
عجیب تابستونه....عجیب....
امان از دستِ این گرما.
ایول ، این خیلی قشنگه
-
کارتارو کی میدن ؟ خبرشو بده بهم ((: اینجا امکاناتشو ندارم
من خودم جایِ تو امتحان میدم!
و گره بزنی هرچه سرما در سینه اش نهان کرده...
این را حس می کنم!!
امروز...
کی به هم نزدیکیم.
زدی تو فاز رمانتیک
مدَت مدیدیه!
الان تازه اول گرماییم و باید یک به یک لباسارو از تو تنش بکنی.../
میشه دونه دونه دکمه ها؛باز.
زمستان سختی در راه است
شاید...
عالی.....عالی
/
تو بودی و بهار بود و ناز گل
تو رفتی
بهار مرد
گل پژمرد
و آنگاه رمستان شروع شد !
هی آزادی...
بعله...هِی آزادی.
اِه بابا قبول نیس... تو عنوان وبلاگ من رو برداشتی... قبول نیس آقا جان...
میخوای اینجارم بدم به شما؛با تمامِ سوابقش!
پشت پنجره ی داغ ...چشمانم را میبندم و برف میبافم
با تمامِ بغض هایِ ما.
به این میگن یه هدیهی ماندگار...
چقدر خوبِ که هستی.
این خوب بود حسین .. کم کم باید چهارگوشه رو ببوسیمو بدیمش دست! ;)
-
تصدقت
شما که حالا خیلی جوونی!
تصدقِ خودت؛
دلم گرفته ای دوست...بی امید این که حتی زمستان کمکی کند...اشب می گذرانم بی آنکه به انتظار صبح مسلح باشم
...!
خیلی قشنگ بود
سپاس.
حس خوبی داشت خیلی...
خودمم احساسش کردم.