قمار باز

آزادی بی بها نیست

قمار باز

آزادی بی بها نیست

.۱۰.

 آسمان لاجوردی، باغچه سبز و گلهای روی تپه باز شده، نسیم آرامی بوی گلها را تا اینجا می  

 

 آورد

  

 ولی چه فایده؟

 

 من دیگر از چیزی نمیتوانم کیف بکنم، همه اینها برای شاعرها و بچه ها و کسانیکه تا آخر  

  

عمرشان بچه می مانند خوبست!

 

 با کوریون،دخو،دون ژوان،زنی که وجود ندارد،اختر و و و تا پاییز

 

۹

القدس لکم 

 

ایران لنا 

  

۸

مردی


و مردانگی افسانه شد



۷

گفته بودم که اگر بوسه دهد توبه کنم، 

 

که دگر باره از این گونه خطاها نکنم. 

 

بوسه را داد؛ 

 

چو برداشت لبش از لب من 

 

توبه کردم که دگر توبه ی بیجا نکنم!

۶

 فنجان قهوه را تعارفش کردم ... وقتی نگاهش کردم دلم سوخت ...اما وقتی یادم آمد که چطور با  

 

فریب و نیرنگ قول خرید خانه و ماشین ... مرا وادار به ازدواج کرد حالم به هم خورد ...  

 

هنوز قهوه اش را نخورده بود که  گفت :آماده شو که می خواهیم جایی برویم.. 

 

همین طور که از قهوه می نوشید  

 

از جیبش سوئیچی را به من داد : امروز قول نامه اش کردم ... 

 

بریم محضر تا سند خانه را هم به نامت کنم ... 

 

ناگهان روی مبل ولو شد ..... سیانور اثر کرده بود! 

 

بر اساس یک pm