قمار باز

آزادی بی بها نیست

قمار باز

آزادی بی بها نیست

سیاه تر از یک آفریقایی-نقطه

در سوگ خودکشی دختر همسایه

گنجشک ها کوچه را روی ِ سرشان گرفته اند

او مرد و مردمان این خانه

امسال به جای ِ سبزه ماتم گرفته اند

من توی ِ ایوان نشُسته مان هستم

آن ها به اشک،قصد ِ شُستن گرفته اند

هیچ کس نخواهد از سفر برگشت

آن ها برای ِ که بلیت برگشت گرفته اند؟!

کلا دروغ بود هر چه گفتم و!

این واژه ها مرا به هذیان گرفته اند



بدون هیچ عنوان یا توضیحی

سین های ِ سفره مان امسال،

به هفت نمی رسد

وقتی،

ماهی ِ قرمز در اعتصاب است!

شهر ِ من دیشب،

در تاریکی می سوخت!



عصرهای ِ دوست نداشتنی

وقتی که مردی تیر باران می شود

صدای ِ خونش

در گوش ِ دیوار ها می ماند

و اوست که اخرین ثانیه عمرش را

به نقاشی ِ دیوار ِ پشت ِ سرش می پردازد

سال ها بعد

ناله های ِ او

و هم سلولی هایش

روی ِ زمین چکه می کند

و دریایی شکل می گیرد

که تاریخ و جغرافیا

عوض می کند!




بذار مرور کنم آخرین باری که دیدمت.من اعتراض داشتم به آشفتگی ِ موهای ِ تو،و فقط سکوت کرده بودم.و فقط با سکوت یکی یکی خیابونا رو به ته می رسوندم.تو پشت ِ سر ِ من نفس نفس میزدی و من به روی ِ خودم نمی آوردم که دلم میخواد

تو دست ِ من و میگرفتی و من به روی ِ خودم نمی اوردم که من

تو میگفتی حسین و من کر شده بودم.زیر ِ پُل ِ هوایی بود که تنهات گذاشتم،یا تنهام گذاشتی.دنبال ِ مقصر نمی گردم.سیگارمو در آوردم و آتیش زدم.چند قدمی نرفته بودم که برگشتم ولی تو در کار نبودی.پُل هوایی و تلو تلو خوردم تا تهش.باز تو نبودی.بالای ِ سرمو نگاه کردم،باز تو نبودی.به سیگارم نگاه کردم.تو نبودی.حتا وقت ِ رفتن تو چشم ِ هم نگاه نکردیم ولی میدونم مثل همیشه بودیم.

بقیه ش واسه وقتی که از روی ِ تخت ِ بیمارستان بلند شدی،برگشتی خونتون،من آروم گرفتم.