قمار باز

آزادی بی بها نیست

قمار باز

آزادی بی بها نیست

پست شماره ی 1:از ارتفاع 8884 متری سطح دایره

بلاگستان بی تو بلاگستان نیست.

اصلن بیا بزن تو گوشم داداش.

بیا بزن بگو تُف تو روت حسین.

وبت و کلا پاک کردی دیگه؟ها؟


باشه؛

به قول علیرضا آذر عزیز:

می روم تا درو کنم خود را...

باورم کن که بعد مردن هم  

حس خوبی به خودکشی دارم

پاهایت را امشب خواهم دزدید 

وقتی که خواب باشی! 

بلوار ها را با هم،بیدار نگه میداریم 

پشت ویترین مغازه ها حسرت خواهیم خورد! 

بستنی در سینما 

سانس نیمه شب 

 

برای تاکسی نارنجی رنگی دست تکان می دهم 

"آقا دربست؟" 

-قبل از صُبح 

مجسمه باید به موزه اش برگردد!

اگر دست من بود،

زمین را خلاف جهت حرکت تو می چرخانم.

هر چه راه بروی

از سر کوچه دور تر نشوی

اگر دست من بود

که

آب از آب تکان نمی خورد.


لطفا این پُست را در گذشته ها بخوانید!

عصرهای ِ دوست نداشتنی

 

حرفهای ِ من از زبان حسن هادوی

مرتد ِ عمله ی استکبار


و یک غزل زیبا و دائم در حال بهتر شدن از پگاه

دلتنگی بی برو برگرد! ( با اصلاحاتی در راه )



سرمای ِ تو را خوردن،عافیت است!