قمار باز

آزادی بی بها نیست

قمار باز

آزادی بی بها نیست

من و +

حس میکنم شاعرم،
وقتی از تو حرف می زنم. 

 

بی عنوان

وقتی ساعت 

زنگ نیمه شب را بنوازد 

من و داستانم، 

تمام کرده ایم. 

 

+

بی عنوان

دکمه های پالتوی من را باز کن عزیزم. 

یه پیراهن این زیر است. 

باید شسته شود. 

کثیف است. 

 

+زندگی مشترکِ خوب و شاد!

 

.

تو گناهی 

که از تو پشیمان نیستم.

پریود مغزی

سقوط چشم هایم 

به درگاه نیمه باز؛ 

وقت تکان دادنِ دستهایش. 

 

+