حس میکنم شاعرم،وقتی از تو حرف می زنم.
وقتی ساعت
زنگ نیمه شب را بنوازد
من و داستانم،
تمام کرده ایم.
+
دکمه های پالتوی من را باز کن عزیزم.
یه پیراهن این زیر است.
باید شسته شود.
کثیف است.
+زندگی مشترکِ خوب و شاد!
تو گناهی
که از تو پشیمان نیستم.
سقوط چشم هایم
به درگاه نیمه باز؛
وقت تکان دادنِ دستهایش.