به قولی،هنوز عکس یارو رو دیوارمه.
هنوز پرسه،حالا هر جا،کارمه.
تو رویام،هنوزم سیگار میخرم.
میگم از این شنبه دیگه ترک میکنم.
-با عرض پوزش از هر کی حال نکرد با این نوع ریدن به شعر.
و سر کوچه ملی یه مرد،یه مرد/که سی سال پیش،ساعتش یخ زده.
+وقتی بمیرم،ایستگاه بعدی روح من،آغوش توست.
تو مایع حیات من هستی،
تویی که از چشمه ناخوش پدرت جوشیدی.
در رودهای مادرت،جریان را تعریف کردی.
و در دریای بی ذوق حاملگی او،بکارت را ترجمان شدی.
تو مایع حیات من هستی،
به راستی،تو تنها کسی هستی که میتوانم واقعا در آغوش بگیرمش.
+سر زده است افق!ما هنوز بیداریم...
زمستون که رفت.
دلم واسه شالگردنم تنگ شد،واسه یخ زدن حوض وسط مسجد،واسه کز کردن گربه-کنج حیاط خلوت،واسه کفترای بغ کرده،روی سیم برق،واسه ها کردن رو شیشه اتاق-وقتی همه خوابن،واسه لم دادن کنار بخاری.