دشت ِ سر سبز و گلهای ِ سرخش
زردش،آبی اَش
زیر سایه نشستن توی ِ باغ
کنارِ جویِ آب و
این ها را بی خیال...
با پدرت صحبت کردی؟!
(ح.ر)
لابُد اتفاقی افتاده است
که شعری این چنین روی ِ کاغد
مردی این چنین روی ِ خاک؛
زیبایی،به تنهایی
دلیلِ قاطعی برایِ آفرینش عشق نخواهد بود؛
تو برگرد؛
تازگیِ نانِ صبحانه هایت با من!
تکلیف من روشن است؛
همیشه خامُشی!