قمار باز

آزادی بی بها نیست

قمار باز

آزادی بی بها نیست

قمار باز

روزه یِ لبها یِ 

           

                   تواَم 

 

چه افطارِ شیرینی، 

       

                 خواهم داشت! 

  

+مَرد،مُرد.

               

بی عنوان

وقتی ساعت 

زنگ نیمه شب را بنوازد 

من و داستانم، 

تمام کرده ایم. 

 

+

بی عنوان

دکمه های پالتوی من را باز کن عزیزم. 

یه پیراهن این زیر است. 

باید شسته شود. 

کثیف است. 

 

+زندگی مشترکِ خوب و شاد!

 

.

تو گناهی 

که از تو پشیمان نیستم.

قانون شماره 12318674534132742132

تو باید برگردی  

باید برگردی  

و با من پرواز کنی

باید برگردی 

و زندگی دوباره ات را با من آغاز کنی. 

تو باید برگردی 

و با دست های من 

پنجره ی صبحِ اتاقت را باز کنی. 

چشمهایت را هم 

فقط برای دیدنِ من 

باز کنی. 

برای بوسیدنت،

برای لبهای من ناز کنی. 

تو باید برگردی 

این یک تمناست.